افادت . [ اِ دَ ] (ع مص ) افادة. برسولی نزد کسی آمدن . (منتهی الارب ). || فایده دادن . (منتهی الارب ). سود دادن . سود بخشیدن . فایدة. رجوع به این کلمه شود : تا شنوندگان و خوانندگان را افادت باشد. (مقدمه ٔ اسدی ).
پس تعلیم دیگران که اگر به افادت دیگران مشغول شده و در نصیب خویش غفلت ورزد همچون چشمه ای باشد که از آب همگنان را منفعت حاصل می آید و او از آن بیخبر. (کلیله و دمنه ). افادت تعلیم و افاضت تلقین سندباد را اثر کم از آن ننمود.(سندبادنامه ص 54).
- افادت اثر ؛ اثر فایده داشتن . فایده داشتن . فایدت دادن : کتاب افادت اثر حبیب السیر. (حبیب السیر ج 3 ص 323). کتاب افادت اثر حبیب السیر مشتمل بر تعیین وقایع ایام سلطنت خانان ترکستان . (حبیب السیر ج 3 ص 1).
- افادت ارتسام ؛ فایده دارنده . منفعت دهنده : این کتاب افادت ارتسام بمیل تمام و رغبت لاکلام . (حبیب السیر ج 3 ص 2).
- افادت ایاب ومطالعه ٔ آن حضرت را به آن کتاب افادت ایاب حواله نماید : . (حبیب السیر ص 123).
|| (اِ) فیس . ناز. کبر. افاده رجوع به افاده شود :
نشنود گوئی ز پیغمبر بدین اندر سخن
بر سر کرسی ترا چندین افادت چیست پس .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.