اغمص .[ اَ م َ ] (ع ص ) آنکه خم از چشم او روان باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنکه چشم او قی دارد. مؤنث : غَمْصاء. (از اقرب الموارد). ژفگن . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). مثل الارمض . (المصادر زوزنی ). ج ، غُمص . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
- عین اغمص ؛ چشم ژفگن . چشم زفگین . (یادداشت بخط مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.