اغلف . [ اَ ل َ ] (ع ص ، اِ) هر چه در غلاف باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه در غلاف باشد. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || قلب اغلف ؛ دل که حفظچیزی نکند، گویی که بغلاف فروپوشیده است . ج ، غُلف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه قوله تعالی : «قلوبنا غلف » . (منتهی الارب ). || مرد بی ختنه . (آنندراج ). ختنه ناکرده . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) (تاج المصادر بیهقی ):رجل اغلف ؛ مرد بی ختنه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).و فی الحدیث : «اختنوا اولادکم ... فان الارض تضج الی اﷲ من بول الاغلف ». (مکارم الاخلاق طبرسی ). || زندگانی فراخ . (آنندراج ): عیش اغلف ؛ زندگانی فراخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شمشیر غلاف کرده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چرک گوش . || تراش ناخن . (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.