اغطاش . [ اِ ] (ع مص ) تاریک کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). تاریک کردن شب را و تاریک شدن آن . متعدی و لازم آمده است . (آنندراج ). تاریک کردن شب را و تاریک شدنش (متعدی و لازم ). یقال : «اغطش اﷲ اللیل و اغطش هو». (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).تاریک کردن و تاریک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). تاریک شدن و تاریک گردانیدن شب را. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.