اغتماط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پیشی گرفتن بعد پیشی گرفتن کسی در دویدن : اغتمط اغتماطاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دویدن با کسی و سبقت گرفتن او را بعد از سبقت گرفتن وی در آغاز. (از اقرب الموارد). || فروگرفتن کسی را بسخن و چیره گردیدن بر وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برتری یافتن بر کسی و چیره گردیدن بر وی در سخن : اغتمط فلاناً بالکلام ؛ علاه فقهره . (از اقرب الموارد). || بیرون رفتن پس نشانش ناپدید گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خارج شدن پس اثر آن ناپدید گردیدن .تقول : خرجت شاتنا فاغتمطت فما رأینا لها عیناً ولا اثراً. (از اقرب الموارد). || خوار شمردن کلام را: اغتمط بالکلام ؛ احتقره . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.