اغباب . [ اِ ] (ع مص ) بنوبت آمدن تب . یقال : اغبته الحمی و علیه اغباباً؛ بنوبت آمد تب . (ناظم الاطباء). گاه گاه آمدن یا یک روز در میان آمدن تب . (آنندراج ). یک روز در میان آمدن تب . (از اقرب الموارد). || یک روز در میان آمدن قوم را: اغب القوم ؛ روز میان آمد قوم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یک روز در میان آمدن دیدارکننده قوم را. (از اقرب الموارد). و منه : «فلان لایغبنا عطاؤه »؛ ای لایأتینا یوماً دون یوم بل یأتینا کل یوم . || بوی گرفتن گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گندیده شدن گوشت : اغب اللحم ؛ بدبوی شد. (از اقرب الموارد). || شب گذاشتن نزدیک کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شب بروز آوردن نزد کسی : اغب فلان عندنا؛ بیتوته کرد. (از اقرب الموارد). || روزمیان به آب آوردن شتران را. || روزبمیان بجایی رفتن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و منه الحدیث : «اغبوا فی عیادة المریض و اربعوا؛ یعنی عد یوماً و دع یوماً، او دع یومین وعد الیوم الثالث . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال : «اغبوا فی عیادة المریض واربعوا». (اقرب الموارد). || هر روز شیر ندادن شتر: اغب الابل ؛ اذا لم تأت کل یوم بلبن . (از اقرب الموارد). || یک روز و دو شب ستور راآب ندادن : اغب فلان ماشیته ؛ ترک سقیها یوماً و لیلتین . (از اقرب الموارد). || بد آمدن چیزی کسی را: اغب الشی ٔ فلانا؛ وقع به . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.