اغامة. [ اِ م َ ] (ع مص ) ابر گردیدن هوا. (ناظم الاطباء). ابر شدن سماء. (از اقرب الموارد). ابرناک بودن آسمان . (آنندراج ). ابرناک گردیدن هوا: اغامت السماء و اغیمت بالنقص و التمام . (منتهی الارب ). || جای گرفتن و اقامت نمودن . (ناظم الاطباء). اقامت گزیدن در جایی . (از اقرب الموارد). جای گرفتن و اقامت نمودن : اغیم فلان ؛ جای گرفت . (منتهی الارب ). || ابر رسیدن . (ناظم الاطباء). ابر رسیدن قومی را: اغیم القوم ؛ ابر رسید آنها را. (منتهی الارب ). || عطش رسیدن بقوم : اغیم القوم ؛ اصابهم غیم ای عطش . (از اقرب الموارد). || بسان ابر شدن شب : اغیم اللیل ؛ جاء کالغیم . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.