اعواص . [ اِع ْ ] (ع مص ) دشوار کردن کار بر خصم . (از منتخب از غیاث اللغات ). درپیچان نمودن کار بر خصم . یعدی بالباء. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کار بر خصم دشخوار فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). درپیچاندن دشمن را درکارش و درآوردن او را در آنچه درنیابد. (از اقرب الموارد). || درآوردن حجتهای دشوار بر کسی : اعوص علیه اعواصاً؛ درآورد بر وی ... (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بدرآوردن حجتهای مشکل که از آن نتوان درآمدن : اعوص علی فلان ؛ ادخل علیه من الحجج ما عسر مخرجه منه . (از اقرب الموارد). || سخن دشوارمعنی آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخن سخت دشوار آوردن . (از اقرب الموارد). || غامض ساختن منطق : اعوص فی المنطق ؛ غمضه . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.