اعناق . [ اِ ] (ع مص ) در گردن سگ بند انداختن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). قلاده در گردن سگ کردن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). قلاده کردن در سگ . (یادداشت بخط مؤلف ). || دراز گردیدن کشت و برآمدن خوشه ٔ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). بلند شدن کشت و سنبل برآوردن آن . (از اقرب الموارد). || نهان شدن ثریا (پروین ). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پنهان شدن ستارگان . (از اقرب الموارد). || برداشتن باد خاک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ذره ساختن باد خاک را. (از اقرب الموارد). || گردن بند ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بروش عنق رفتن ستور. برفتار عنق راندن ستور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بشتاب رفتن اسب و فراخ و عنق رفتن آن : اعنق الفرس ؛ اسرع و سار العَنَق . (از اقرب الموارد). فراخ رفتن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || گردن بلند کرده نگریستن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دور شدن شهرها: اعنقت البلاد؛ بعدت . (از اقرب الموارد) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.