اعماء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَعمی ̍، بمعنی نابینا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ اعمی ̍، بمعنی نابینا. عُمی . عُمیان . عُماة. (از اقرب الموارد). و رجوع به کلمه های مذکور شود. || زمینهای ویران بی عمارت و بی مردم . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زمینهای مانده بی نشان که اثری از عمارت در آنها نیست . (اقرب الموارد). || مردم درازبالا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مردم بلندبالا. (از اقرب الموارد). مردم مجهول و درازبالا. (ناظم الاطباء). || اعماء عامیة؛ مبالغه است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جهال . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.