اعفاج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عِفج ، روده ٔ مردم و اسب و سباع که طعام از معده بدان نقل کنند. (آنندراج ). ج ِ عِفج و عَفِج ، بمعنی روده ٔ مردم و اسب و سباع که طعام از معده بدان نقل کنند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ِ عِفج ، عَفج ، عَفَج ، عَفِج ، بمعنی آنچه طعام از معده بدان منتقل شود. (از اقرب الموارد). اَمعاء. (بحر الجواهر). و رجوع به کلمات مزبور شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.