اعطاش . [ اِ ] (ع مص ) تشنه یافتن مرد ستوران را. و صاحب ستور تشنه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خداوند چارپای تشنه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). تشنه شدن ستور مرد. (از اقرب الموارد). || تشنه نمودن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تشنه گردانیدن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). تشنه ساختن کسی را. (از اقرب الموارد). || افزودن بر اظمای اشتران و بند کردن از ورود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیشتر کردن اظمای شتران و مانع شدن آنها را از به آبشخور رفتن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.