اعزام . [ اِ ] (از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه ٔ فارسی ، فرستادن کسی یا کسانی را. (یادداشت بخط مؤلف ).
- اعزام داشتن ؛ فرستادن کسی یا کسانی را بجایی . روانه کردن .
- اعزام شدن ؛ مأموریت یافتن کسی یا کسانی بجایی .
- اعزام کردن ؛ گسیل داشتن . ارسال داشتن . فرستادن کسی یا کسانی پی کاری بجایی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.