اعدال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عَدل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ عَدل ، داد. ضد جور و شایسته ٔ گواهی که در دلها راست نماید. (آنندراج ). و رجوع به این کلمه شود. || ج ِ عِدل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ عِدْل بالکسره ، بمعنی مثل و مانند چیزی و وزن و قدر و تنگبار. (آنندراج ). رجوع به عِدل شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.