اعتیاص . [ اِ ] (ع مص ) دشوار شدن کار بر کسی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). دشوار گردیدن بر شخص کاری . (ناظم الاطباء).یقال : اعتاص الامر علیه اعتیاصاً؛ دشوار گردید بر وی کار. (منتهی الارب ). || درپیچان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . || بار ناگرفتن میش و ناقه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بار ناگرفتن میش و ماده شتر و جز آن . (ناظم الاطباء). بدون علت طاقت نیاوردن ماده شتر یا رحم آن از مجامعت نر. و یعقوب گمان برده است که «صاد» در کلمه بدل از «طاء» باشد و اصل آن اعتیاط است و برخی گفته اند: اعتیاص بخصوص در مورد اسب و اعتیاط در مورد شتر ماده بکار میرود. (لسان از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.