اعتفاء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) احسان خواستن آمدن کسی را. برای خواستن احسان بنزد کسی آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نزدیک کسی شدن به امید احسان . (تاج المصادر بیهقی ). عفو خواستن . (المصادر زوزنی ). به امید بخشش و احسان نزد کسی رفتن . (از اقرب الموارد). || بلب گرفتن و صاف کردن شتر گیاه خشک را. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). گیاه خشک را بلب گرفتن شتر و صاف کردن آنرا. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.