اعتساف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیراه رفتن و میل کردن از راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از عسف بمعنی بیراه رفتن و بیداد کردن . (از کنز و کشف و منتخب بنقل از غیاث اللغات ). عدول کردن و منحرف شدن از راه . (از اقرب الموارد). بیراهه رفتن . بر بیراهه شدن . ظلم کردن . ستم کردن . بیداد کردن . از راه راست منحرف شدن . ج ، اِعتِسافات . (فرهنگ فارسی معین ). ظلم . ستم . عسف . جور. زور. (یادداشت مؤلف ). || ستمکاری . (فرهنگ فارسی معین ). || خدمت خواستن از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بخدمت داشتن کسی را.(از اقرب الموارد). || اشتباه کردن راه بر اثر نبودن راه نما و نداشتن اطلاع . (از اقرب الموارد). || دست بکاری زدن بدون تدبیر و اطلاع .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.