اعتساس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بپاسبانی گشتن بشب . (ناظم الاطباء). بشب گشتن بپاسبانی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بشب گشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بازشناسی در شب از مردمان مشکوک . (از اقرب الموارد). عسسی کردن . شب گردی . (از یادداشتهای مؤلف ).
- امثال :
کلب اعتس خیر من کلب ربض ؛ یعنی سگ پاسبان بهتر از سگ نشسته و خفته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). این مثل در مورد تشویق به کوشش و کسب گفته میشود. (از اقرب الموارد).
|| ورزیدن و جستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسب کردن و طلب کردن . (از اقرب الموارد). کقوله : «منازله تعتس فیها الثعالب ». (از اقرب الموارد). || در شتران داخل شدن و مالیدن پستان شتر تا شیر دهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شیر شتر ماده جستن . || خاک بلد را زیر پای سپردن و از وضع آن باخبر شدن .(از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.