اظنان . [ اِ ] (ع مص ) پیش آوردن کسی را برای تهمت و تهمت کردن وی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تهمت زدن . (مؤید الفضلاء). تهمت نهادن . (آنندراج ) . اظنان کسی به چیزی ؛ متهم ساختن وی را بدان . (از اقرب الموارد). اظنان کسی را و اظنان مردم به چیزی ؛ وی را در معرض گمان تهمت قرار دادن . (از متن اللغة) . || اظنان کسی چیزی را؛ به وهم انداختن وی را آن چیز. (متن اللغة) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.