اطحل . [ اَ ح َ ] (ع ص ) آنچه برنگ طُحْله باشد، و طُحْله رنگی است میان خاکی و سفید که کمی بسیاهی زند چون رنگ خاکستر. گویند: گرگ اطحل و شاة (گوسپند) طَحْلاء. ج ، طُحْل . و گویند: خاکستر اطحل و شراب اطحل آنگاه که صافی نباشد، و فرس اخضر اطحل بدان اسب گویند که بر سبزی آن اندکی زردی باشد. و اصل اطحل آنست که برنگ سپرز (طحال ) باشد. (از اقرب الموارد). سپرزرنگی ، و آن رنگی است میان تیرگی و سیاهی با اندک سپیدی . (منتهی الارب ). برنگ خاکستر. (بحر الجواهر). خاکسترگون . (مهذب الاسماء). ذئب اطحل ؛ گرگ نه تیره و نه سپید. فرس اطحل ؛ اسب که سبزی او اندک مایل بزردی باشد. شراب اطحل ؛ شراب نه تیره و نه روشن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اطحل و طحله ؛ رنگی است بین خاکی و سپیدی ، و رماد اطحل و شراب اطحل ، آنگاه گویند که صافی نباشد. (از معجم البلدان ). || ماء اطحل ؛ آب چغزلاوه برآورده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کلان سپرز. || دردمندسپرز. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.