اصمع. [اَ م َ ] (ع ص ، اِ) خردگوش . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صغیرالاذن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || شمشیر بران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سیف قاطع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || براشرف مواضع برآینده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). المترقی اشرف المواضع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || مرد سراسیمه . || شوخ بی باک . || شتالنگ خرد و لطیف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). الکعب اللطیف المستوی .(اقرب الموارد) (قطر المحیط). || الظلیم .(اقرب الموارد). || گیاه که هنوز بار آن از غلاف برنیامده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). النبت خرج له ثمر و لم ینفتق . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || پر دراز لطیف یا بهترین پرها. ج ، صُمعان ، صُمع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). الریش اللطیف العسیب و قیل افضل الریش .ج ، صُمعان . (اقرب الموارد). || هشیاردل تیزخاطر بیدار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیزخاطر. (مهذب الاسماء) (زوزنی ). دل هوشیار و رای پرکار و باحزم . (ناظم الاطباء). القلب الذکی . (اقرب الموارد). القلب الذکی المتیقظ. (قطر المحیط). دل آگاه . (لغت خطی ). زیرک . تیز هوش . بیداردل .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.