اصطمخیقون . [ اِ طُ ](معرب ، اِ) تحریفی از اصطماخیقون است که در متون طبی متقدمان بدین صورت و گاه بصورت اصطمحیقون آمده است . داود ضریر انطاکی گوید:این کلمه بشهادت لفظ آن یونانی است زیرا اصطمخیقون بمعنی منقی اخلاط بارد است و من در مقاله ٔ فیلجوس اتانیسی دیدم که نوشته است معنی آن بیونانی دوایی است که اخلاط را پاکیزه کند و تندرستی را نگه دارد و وسواس و بیماریهای سوداوی و خفقان و ضعف معده و کلیه را زایل سازد. (از تذکره ٔ داود ص 119). و رجوع به همان صفحه شود. و برخی از مؤلفان آنرا بمعنی هر داروی مصلح دهان نیز آورده اند. و حب اصطمخیقون در طب قدیم متداول بوده است . صاحب ذخیره ذیل حب اصطمحیقون آرد: از قرابادین شاپور. ابن سهل : ایارج فیقرا ده درم سنگ ، هلیله ٔ زرد، افتیمون ، غاریقون ، بسفایج ، نمک هندی از هر یکی دو درم سنگ ، تربد سفید ده درم سنگ . شحم حنظل ، سقمونیا از هر یکی دو درم سنگ ، مقل ازرق شش درم سنگ . مقل را اندر آب انیسون پخته حل کنند و داروها بدان بسرشندو حب ها کنند چینه پلپل دانه و اندر سایه خشک کنند. شربت دو درم سنگ و نیم . این نسخت را نسخه ٔ گزیده خوانند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و در جای دیگر آرد: صبر سقوطری ، سقمونیا، انیسون ، نمک هندی از هر یکی پنج درم . تربد تراشیده و کوفته و بیخته بیست درم . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی نسخه ٔ خطی مؤلف ). و رجوع به حب اصطمحیقون در همین لغت نامه و الاعلاق النفیسه و اصطماخیقون شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.