اشهار. [ اِ ] (ع مص ) معروف کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اشهار امر؛ آشکار کردن و شهرت دادن آن . (از المنجد). || انتشاردادن . نشر کردن : آنکه اخبار و آثار که تاغایت وقت در حجب استتار کتمان پنهان مانده بر منصه ٔاظهار جلوه ٔ اشهار دهد. (رشیدی ). || یک ماه بجایی بودن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). و یقال : اشهروا؛ ای اتی علیهم شهر. (منتهی الارب ). یک ماه در جایی ماندن یا یک ماه بر کسی گذشتن . یقال : اشهرنا فی هذاالمکان ؛ ای اقمنا فیه شهراً. (از المنجد). ماهی در جایی مقام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || رسیدن زن حامله در ماه ولادت . (منتهی الارب ). اشهار زن ؛ داخل شدن در ماه زاییدنش . (از المنجد). درآمدن زن در ماه زاییدن . (از تاج المصادر بیهقی ). پابماه شدن زن ، یعنی رسیدن زن آبستن بماهی که در آن زاید. رسیدن زن حامل در ماه ولادت و درآمدن در ماه . (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.