اشفاق . [ اِ ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب ). اشفاق چیزی ؛ کم کردن آن . (از اقرب الموارد). || ترسیدن و یعدی بمِن ْ و حکی ابن درید و ابن فارس شَفَق َ و اشفق بمعنی و انکره اهل اللغة. (منتهی الارب ). اشفاق از کسی و بر کسی ؛ ترسیدن و بیم داشتن . || مهربانی کردن . و یعدی بعَلی ̍. (منتهی الارب ). اشفاق ناصح بر کسی ؛ مهربانی کردن به وی و صفت آن مشفق است . (از اقرب الموارد). || حرص ورزیدن . || اشفاق بر کودک ؛ مهر و تلطف کردن به وی و اسم آن شَفَقَة است . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.