اشتیاف . [ اِ ] (ع مص ) گردن دراز کردن و نگریستن در چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). برآوردن اسب گردن را و نگریستن . (از اقرب الموارد). || درشت شدن جراحت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نگریستن به برق بدین منظور که به کدام سوی میرود و در کجا باران می بارد. (از اقرب الموارد). از دور نگریستن برق را. (منتهی الارب ). || دیدبانی کردن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.