اشتاد. [ ] (اِخ ) مؤلف آنندراج آرد: در تاریخ مازندران آمده است اشتاد مردی بود که قریه ای بنام خود بنا نهاد و به اشتادرستاق معروف شد و پادشاه وقت دختر او را بزنی گرفت و چون آمله نام داشت ، شهر آمل را بنام او بنا کرد و برادر اشتاد، یزداو نام بود، او نیز جائی بنا کرد که آنرا یزداوی گویند و ابوالحسن محمد یزداوی که در تاریخ تبرستان آمده است ، از آنجاست .(آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). و ابن اسفندیار در ذیل «شهر آمل » آرد: اصل بنیاد او آن است که دو برادر بودند از زمین دیلم ، یکی اشتاد نام و دیگری یزدان . شخصی را از کبار دیالم و معروفان آن ناحیت بفتک بکشتندو هر دو برادر شب را شتر خویش ساختند و با عیال و اقربا از آنجا گریختند و از ضرورت مفارقت وطن و جلا اختیار کردند و بنواحی آمل آمده و دیه یزداناباد که معروف و معمور است ، آن برادر بنیاد کرده و رستاق اشتادکه هم باقی است ، برادری دیگر. (از تاریخ طبرستان ص 62). آنگاه ابن اسفندیار درباره ٔ دختر اشتاد و عشق پادشاه بلخ به وی ، داستانی مفصل آورده است که خلاصه ٔ آن از آنندراج نقل شد. رجوع به صص 63 - 71 همان کتاب وص 155 سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.