اسلط.[ اَ ل َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سلاطة و سلوطة. مسلطتر. || دراززبان تر. || افصح : اسلطهم لساناً. (منتهی الارب ). || سلیطه تر: طلب [سقراط] تزویج المراءة السفیهة [ ظ:السلیطة ] التی لم یکن فی بلده اسلط منها. (عیون الانباء ج 1 ص 43).
- امثال :
اسلط من سلقة ؛ قال حمزةهی الذئبة و لم یزد علی هذا. و فی بعض النسخ : و لایقال للذکر سلق . قلت السلق الذئب و السلقة الذئبة و تشبه بها المراءة السلیطة فیقال هی سلقة فاما قولهم اسلط من سلقة فان ارادوا امراءة بعینها تسمی سلقة فلا وجه لتنکیرها و ان ارادوا بالسلاطة الصخب فالکلام صحیح کأنهم قالوا اصخب من ذئبة و یقولون امراءة سلیطة ای صخابة و یجوز ان یکون من السلاطة التی هی القهر و الغلبة و منها یقال السلطان . و اناث الضباع اجراء من ذکورها، یقولون اللبوة اجراء من الاسد و هذا وجه . (مجمعالامثال میدانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.