اسحم . [ اَ ح َ ] (ع ص ) سیاه . (منتهی الارب ): اسحم داج ؛ شب سخت سیاه از تاریکی . (مهذب الاسماء). || (اِ) گیسو. موی سیاه . || شب . || خونی که در آن سوگندخوران دست خود را غوطه دهند. خونی که هم سوگندان در آن دست فروزدندی . || ابر. || سرپستان . || سیاهی سرپستان . || زهدان . || خیک می . (منتهی الارب ). خیک شراب . || خیک آب . مشک .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.