اسحل . [ اِ ح ِ ] (ع اِ) درخت مسواک . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). درخت بادیه . (نزهة القلوب ). ج ، اساحل .(مهذب الاسماء). قال ابوالوجیه : قضبان المساویک ، البشام ، و الضرو، و العنم ، و الاراک ، و العرجون ، و الجرید، و الاسحل . (البیان والتبیین چ سندوبی ج 3 ص 77).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.