اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) چلبی بن ابراهیم اسکوبی . یکی از شعرا و علمای دوره ٔ سلطان سلیم و سلطان سلیمان . وی از مردم اسکوب است و پدر او از صاحبان شمشیر ولی خود وی مشتاق علم ودانش بود و در سایه ٔ استعداد فطری در اندک مدت تمیزیافته از اساتید مبرّز گردید، و بتدریس آغاز کرد. در ادرنه ، اسکوب ، بروسه و ارنیق و در سنه ٔ 933 هَ .ق . در دارالحدیث ادرنه و در سال 937 در صحن ثمانیه تدریس میکرد، در تاریخ 942 قاضی شام شد و در 949 درگذشت . سلطان سلیم در دوره ٔ اشتغال بفتوحات عربستان برای تفریح خاطر خود چند تن از ادبا و ظرفا را طلبید، و سه تن را برای این مقام برگزیدند و یکی از آنان اسحاق چلبی بود لیکن این شعرا بیشتر بهزل می پرداختند و سلطان مردی جدّ بود لذا آنان نتوانستند نظر او را جلب کنند. اسحاق چلبی در اوایل حال شاهدباز و عیاش و مایل بلهو و لعب بوده ولی بعدها توبه کرد. او راست : دیوانی بترکی و اسحاق نامه در مناقب سلطان سلیم خان عثمانی . اشعار وی لطیف و سلیس است . (قاموس الاعلام ترکی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.