استطعام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طعام خواستن . (منتهی الارب ). خورش خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). خوردنی خواستن . || حدیث خواستن . یقال : استطعمه الحدیث ؛ اذا اراد ان یحدّث به . (منتهی الارب ). || تلقین خواستن امام در قرائت . و منه الحدیث : اذا استطعمکم الامام فاطعموه ؛ ای اذا استفتح فافتحوا علیه . (منتهی الارب ). گاه امام در اثناء نماز کلمه یا جمله ای را فراموش کند، در این صورت از مأمومین تلقین میخواهد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.