استرجاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انّا ﷲ و انّا الیه راجعون گفتن . (منتهی الارب ). انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن در وقت مصیبت . (تاج المصادر بیهقی ): و استکان و استرجع بعد ان ارتاع و تفجع. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300)؛ ترجمه ٔ آن : و فروتنی نمود و استرجاع کرد بعد از آن که غصه و نوحه بر او مستولی شده بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310). فوقف بین الامر و النهی مسترجعاً. (تاریخ بیهقی ص 300)؛ ترجمه : پس ایستاد در کشاکش امر و نهی استرجاع کنان . (تاریخ بیهقی ص 310). || بازگرفتن چیزی را از کسی که به وی داده : استرجع منه الشی َٔ. (منتهی الارب ). واپس گرفتن چیز بخشیده . داده را واپس خواستن . واگرفتن خواستن . چیز داده را واپس گرفتن . (غیاث ). واگرفتن چیزی را که فراداده باشی . (تاج المصادر بیهقی ). || بازگشتن خواستن . طلب رجوع کردن . || قابلیت ارتجاع . قوه ٔ قبض و بسط .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.