استدامه . [ اِ ت ِ م َ ] (ع مص ) همیشه داشتن چیزی را. (منتهی الارب ). پیوستگی . || درنگ کردن در. (از منتهی الارب ). || دوام خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دوام خواستن از چیزی . (منتهی الارب ). همیشگی خواستن . (غیاث ). || استدامه ٔ طائر؛ نیک برآمدن مرغ در هوا. (منتهی الارب ). || پریدن مرغ در هوا بی حرکت دادن بالها. پریدن و هر دو بال را حرکت ندادن . (منتهی الارب ). || استدامه ٔ غریم ؛ نرمی کردن با بدهکار و بملایمت خواستن حق خود از او. (از منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.