ازهی . [ اَ ها ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از زهو. نازنده تر. متکبرتر. خودپسندتر.
- امثال :
ازهی من ثعلب .
ازهی من ثور .
ازهی من دیک .
ازهی من ذباب .
ازهی من طاوس .
ازهی من غراب ؛ لانه اذا مشی لایزال یختال و ینظر الی نفسه و قال :
الج ّ لجاجاً من الخنفساء
وازهی اذا ما مشی من غراب .
ازهی من وعل ؛ قیل هو الشاء الجبلی و زعموا ان اسمه مشتق من الوعلة و هی الیقعة المنیفة من الجبل . (مجمع الامثال میدانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.