ازدلاف . [ اِ دِ ] (ع مص )پیشی کردن . (از منتهی الارب ). تقدم گرفتن . || پیش درآمدن . (منتهی الارب ). فراپیش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک گردیدن . (منتهی الارب ). نزدیک آمدن . بیکدیگر نزدیک آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیکی جستن . نزدیکی . (منتهی الارب ). گرد آمدن . (زوزنی ). || متفرق شدن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.