ازدفاف . [ اِ دِ ] (ع مص ) برداشتن ، چنانکه بار را: ازدف الحمل . (از منتهی الارب ). || فرستادن عروس بخانه ٔ شوی . (منتهی الارب ). بخانه ٔ شوهر فرستادن زن را. فرستادن بیوک بخانه ٔ داماد. زفاف . (زوزنی ). زن بخانه ٔ شوهر فرستادن . || زن بخانه آوردن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.