اروز. [ اُ ] (ع مص ) منقبض شدن ، چنانکه بخیلی با سؤال عطا. خود را درهم کشیدن . گرفته شدن ببخل . با هم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). فاهم شدن . (زوزنی ). || مجتمع شدن . || ثابت گردیدن . استوار شدن (تاج المصادر بیهقی )، چنانکه درخت و جز آن در زمین . || قوی شدن . || پناه بردن بجائی . پناه گرفتن مار بسوراخ خود و برگردیدن آن بسوی آن . (آنندراج ). || سرد شدن ، چنانکه شب یا روز.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.