ارماض . [ اِ ] (ع مص ) دردناک ساختن . || سوختن . || سوزاندن ریگ و زمین پای را. (منتهی الأرب ). بسوزانیدن ریگ گرم مردم را. (تاج المصادر بیهقی ). پس اذیت رسانیدن . سوزانیدن ریگ گرم . (زوزنی ). || سوزانیدن خشم و مصیبت مردم را. (از زوزنی ). سوزانیدن اندوه و درد و غضب کسی را. (شمس اللغات ) (منتخب اللغات ). || سخت شدن گرما بر...: ارمض الحرّ القوم ؛ سخت شد گرما بر ایشان پس ایذا رسانید آنها را. (منتهی الأرب ). || چرانیدن گوسفندان را در زمین تفسیده : ارمض الغنم . || سوختن از ریگ گرم . (غیاث اللغات ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.