ارفاه . [ اِ ] (ع مص ) برآسوده و تن آسان داشتن . || روغن مالیدن مرد هر روز. (منتهی الأرب ). خود را همه روزه روغن مالیدن . || موی شاندن . (منتهی الأرب ). || ارفاه ابل ؛ بر آب آوردن شتران را هرگاه که خواهد. (منتهی الأرب ). به آب آوردن اشتر هر گه که خواهد. (تاج المصادر بیهقی ). || اقامت کردن شتران نزدیک آب و تن آسان و سیر آب و علف ماندن . (منتهی الأرب ). || برآسودن . پیوسته بودن در ناز و نعمت . (منتهی الأرب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.