ارسلانشاه . [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن مسعود عزالدین بن قطب الدین مودودبن عمادالدین زنگی بن آق سنقر صاحب الموصل . المعروف باتابک الملقب بالملک العادل نورالدین و مکنی به ابوالحرث معروف به ارسلانشاه اول ، ششمین ازاتابکان موصل . او پس از وفات پدر خویش مسعود در تاریخ 589 هَ . ق . در موصل بجای پدر نشست و پادشاهی شهم و دانای به امور بود و بمذهب شافعیه گرائید و پیش از وی کس از خاندان او مذهب شافعی نداشت و مدرسه ٔ شافعیه ٔ موصل را او ساخت و کمتر مدرسه ای در نیکوئی مانند آن باشد و بشب 29 رجب سال 607 هَ . ق . در شباره ای به شطّ ظاهر موصل درگذشت و شباره نوعی از شختور است که آنرا در مصر حراقة نامند و مرگ او بنهفتند تا جسد او را بدارالسلطنه برده و در مدفن او بمدرسه ٔ مذکور بخاک سپردند و از او دو پسر برجای ماند. یکی ملک القاهر عزالدین مسعود و دیگرالملک المنصور عمادالدین زنگی و پس از ارسلانشاه ملک القاهر جانشین پدر گشت و او استاد امیر بدرالدین ابی الفضائل لؤلؤ است که در اواخر رمضان 630 هَ . ق . موصل را مسخر کرده و بپادشاهی آن جا نشست و او از پیش از دست عمادالدین ابن المشطوب نائب موصل بود. (ابن خلکان ص 65). و مؤلف حبیب السیر آرد: نورالدین ارسلان بن عزالدین مسعود بعد از فوت عزالدین ولدش نورالدین در موصل مالک تاج و نگین شد و در زمان سلطنت او فی سنة اربع و تسعین و خمسمائة (594 هَ . ق .) والی سنجار، عمادالدین زنگی بن مودود بعالم باقی توجه کرد و پسرش قطب الدین محمد قایم مقام گشت و در سنه ٔ ستمائه (600 هَ. ق .) میان نورالدین و قطب الدین مخالفت اتفاق افتاده و قطب الدین از ملک اشرف که از قبل سلطان مصر حاکم حرّان بود، مدد طلبید و ملک اشرف بدو پیوسته هر دو سردار بعزم رزم و پیکار از سنجار متوجه نورالدین گشتند و بعد از اشتعال نایره ٔ خشم و کین نورالدین شکست یافت و از آن معرکه ٔ جان گسل بصوب موصل شتافت . آنگاه آن دو پادشاه با یکدیگر صلح کردند و ملک اشرف دختر نورالدین را در حباله ٔ نکاح درآورده بعد از آن طریق نزاع نپیمودند و در سنه ٔ سبع و ستمائه (607 هَ . ق .) نورالدین ارسلان شاه مریض شده در شباره ای از عالم آب و گل رحلت نمود. امرا و ارکان دولت ، موت او را پنهان داشتند تا وقتی که به موصل درآمدند. ارسلان در مدرسه ای که بناکرده ٔ معمار همتش بود و در زیب و زینت بهترین مدارس عالم مینمود، مدفون شد. نورالدین پادشاهی بودبشجاعت و مهابت موصوف و بسفک دماء و سیاست مشغوف . اما به اشاعه ٔ خیرات میل تمام داشت و او دو پسر یادگار گذاشت : الملک القاهر مسعود و الملک المنصور زنگی و بوزارت نورالدین ارسلان شاه ، مجدالدین ابوالسعادات و محمدبن محمد الشیبانی الجوزی قیام می کردند. (حبط ج 1 ص 395) و رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 144 و جدول نسب خاندان زنگی مقابل ص 147 و نورالدین ارسلانشاه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.