ارزن زرین . [ اَ زَ ن ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جرعه ٔ شراب است . (برهان ). || حبابی که بر روی شراب بهم رسد. (برهان ). حباب خُرد که از تیزی شراب در شراب افتد هنگام ریختن می در پیاله . (مؤید الفضلاء). || کوکب . ستاره . (برهان ). || شراره ٔ آتش . (برهان ). || جرعه ٔ می زعفرانی . (مؤید الفضلاء). || عرقی که بر پشت خم برآید :
گاو سفالین که آب لاله ٔ ترخورد
ارزن زرینش از مسام برآمد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.