ارحام . [ اَ ] (ع اِ)ج ِ رحِم و رِحم . زهدان ها. (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ): اﷲ یعلم ما تحمل ُ کل انثی و ما تغیض الارحام و ماتزداد و کل شی ٔ عنده بمقدار. (قرآن 8/13)؛ خدا میداند آنچه برمیدارد هر زنی و آنچه بکاهد رحمها (زهدان ها) و آنچه زیاد سازد و هر چیزی نزد او به اندازه ایست . (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 3 ص 171). || خویشان : لن تنفعکم ارحامکم و لا اولادکم یوم القیامةیفصل بینکم واﷲ بما تعملون بصیر. (قرآن 3/60)؛ هرگزسود ندهد شما را رحمهای (خویشان ) شما و نه فرزندان شما در روز قیامت جدا می کند میانه ٔ شما و خدا بآنچه میکنید بیناست . (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5 ص 298). || اولوالأرحام ؛ خویشان . خویشاوندان .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.