ادفاء. [ اِ ] (ع مص ) گرم کردن . گرم ساختن . تبسانیدن . (زوزنی ). گرم داشتن . جامه ٔ گرم پوشانیدن کسی را. || پشم و صوف بسیار دادن کسی را. || ادفاء ثوب کسی را؛ گرم کردن جامه او را. || گرد آمدن قوم . || دراز شدن شاخ آهو تا نزدیک سرین وی . || خسته را کشتن . (منتهی الارب ). تمام کردن خسته . (تاج المصادر بیهقی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.