اخیف . [ اَ ی َ ] (ع ص ) آنکه یک چشم سیاه و چشم دیگر ازرق دارد از مردم و اسب و جز آن . آنکه یک چشم سیاه دارد و دیگر سبز. (زوزنی ) (مؤید الفضلاء). چشمی سیاه و چشمی ازرق . آنکه یک چشم کبود دارد و دیگر چشم سیاه . اسبی که یک چشمش سیاه و یک کبود یا سفید باشد. مؤنث : خَیْفاء. || اسپ سیاه و سفید. || جمل اخیف ؛ شتر که غلاف نره ٔ او فراخ باشد. ج ، خیف ، خوف . (منتهی الارب ). و جمعالاخیف ، خیف و خوف بالکسر و الضم . (تاج العروس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.