اخنس . [ اَ ن َ ] (ع ص ) مرد که بینی وی سپس رفته باشد و سر بینی اندک بلند باشد. آنکه بینی او واپس جسته باشد. بینی بازپس جسته . (مهذب الاسماء). بینی واپس جسته . (زوزنی ). بینی باپس جسته . (تاج المصادر بیهقی ). ماربینی . آنکه بینی آویخته دارد. (زمخشری ): حدثنی ... ان مسیلمة الکذاب کان ... اخنس الانف افطس . (بلاذری ). مؤنث : خَنْساء. ج ، خُنس . (مهذب الاسماء). || (اِ) کنه . || شیر. اسد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.