اخلف . [ اَ ل َ ](ع ص ، اِ) چپه دست . (منتهی الارب ). || احول . (منتهی الارب ). || کم عقل . گول . || سیل . || مار نر. || شتر بکرانه میل کننده . || آن اشتر که دوشش بر یکسوچسبیده باشد. (تاج المصادر بیهقی ). شتر که دوشش بر یک سو چسبیده بود. (مهذب الاسماء). || آنکه در رفتن بچپ میل کند که گوئی بر پهلو میرود. || آنکه یک چشم سیاه دارد و دیگر سبز. (زوزنی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.