اخلف . [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خلاف . پس روتر.
- امثال :
اخلف من بول الجمل .
اخلف من ثیل الجمل ؛ الثیل وعاء قضیبه و قیل ذلک فیه لانه یخالف فی الجهة التی الیها مبال کل حیوان . (مجمع الامثال میدانی ).
|| نعت تفضیلی از خلف (در وعد).
- امثال :
اخلف من شرب الکمون ؛ لان الکمون یمنی السقی فیقال له اتشرب الماء. (مجمع الامثال ).
|| نعت تفضیلی از خلوف الفم . گنده دهان تر.
- امثال :
اخلف من صقر . (مجمعالامثال ).
|| اخلف من نارالحباحب ، اخلف من وقود ابی حباحب ؛ و من حدیثه فیما ذکر هشام بن الکلبی انه کان رجلا من العرب فی سالف الدهر بخیلا لاتوقد له نار بلیل مخافة ان یقتبس منها فان اوقدها ثم ابصر مستضیئاً اطفأها فضربت العرب بناره فی الخلف المثل و ضربوا به فی البخل المثل و قال غیر ابن الکلبی الحباحب النار التی توریها الخیل بسنابکها من الحجارة و احتج بقوله تعالی «فالموریات قدحاً» و قال قائل ٌ الحباحِب طائر یطیر فی الظلام کقدرالذباب له جناح یحمر اذا طار به یتراآی من البعد کشعلة نار. (مجمعالامثال میدانی ).
|| نعت تفضیلی از خلاف .
- امثال :
اخلف من ولدالحمار ؛ یعنون البغل لانه لایشبه اباه و لاامه . (مجمعالامثال میدانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.