اخته کردن . [ اَ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تخم کشیدن . خصی کردن اسب و خروس و قوچ و جز آن را تا گشنی کردن نتواند. بیرون کردن بیضه ٔ خروس و قوچ و امثال آن تا فربهی گیرد.
- امثال :
ملانصرالدین است صد دینار می گیرد سگ اخته می کند، یک عباسی می دهد حمام می رود ؛ مزداو کم از خرج آن عمل است . و رجوع به یک روز حلاجی میکند... در امثال و حکم شود.
|| اخته کردن میوه ؛ دیری در برف یا یخ نهادن آن تا سخت سرد شود. || دیری در برف یا یخ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود پختن یا بریان کردن را.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.