اختفاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نهان گردیدن . پوشیده گردیدن . پنهان شدن . استتار. تواری : عبدالملک از غصه ٔ آن حیلت و محنت این علت بی سامان شد و جز گریختن و دست در دامن اختفا آویختن چاره ندانست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || اختفاء چیزی ؛ بیرون آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آشکار کردن . || پنهان کشتن کسی را که کسی نداند: اختفی دمه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.