اختتاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکسته شدن از اندوه یا بیم یا مرض . || فروتنی کردن . || تافتن ریشه ٔ جامه را. || بازداشتن کسی را از کاری . || فروختن متاع خود یکان یکان بتفاریق . || فریب دادن کسی را. فریفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || فریفته شدن . (زوزنی ). || اختتاء از؛ پنهان گردیدن از کسی به بیم یا شرم . || ترسیدن از. || ربودن چیزی را. || متغیر شدن رنگ چهره از بیم کسی چون پادشاه و جز او.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.